پرسش مهر ۱۸

پرسش مهر ۱۸

چگونه می توان در محیط مدرسه تحمل و احترام به افکار دیگران، اخلاق و ادب را تمرین کنیم
پرسش مهر ۱۸

پرسش مهر ۱۸

چگونه می توان در محیط مدرسه تحمل و احترام به افکار دیگران، اخلاق و ادب را تمرین کنیم

پرورش اخلاق در مدرسه


برای این‌که دیدگاه اخلاقی درستی داشته باشیم بهتر است:


1ـ اجازه ندهیم تصمیم‌های ما با عاطفه‌ها و احساس‌ها تعیین شود، بلکه باید مسئله را بررسی کرده و از بهترین استدلال پیروی کنیم.


2ـ نمی توانیم دیدگاه خود را با توسل به پندار مردم پاسخ دهیم. آنها ممکن است اشتباه کنند. باید مستقل بیندیشیم.


3ـ هرگز نباید آنچه را اخلاقی نمی‌دانیم یا نادرست می‌دانیم، مجاز بشماریم و انجام دهیم.


از این پس آنچه مطرح شد به بحثی فلسفی تبدیل می‌شود و به حوزه فلسفه اخلاق وارد می‌شویم. ما می‌توانیم سه نوع اندیشه را که به‌گونه‌ای با اخلاق پیوند دارند بازشناسیم:


1ـ پژوهش تجربی توصیفی تاریخی یا علمی


2ـ اندیشه هنجاری (پرسش از این‌که چه چیزی درست، خوب یا وظیفه است؟)


3ـ اندیشه تحلیلی انتقادی یا فرا اخلاقی (پرسش از چیستی خوبی یا درستی)


در آموزش و پروش اخلاقی  دانش‌آموزان و در پیوند با فلسفه آموزش و پرورش با هر سه نوع اندیشه اخلاقی، کم و بیش سر و کار داریم.


چنان‌چه یکی از هدف‌های آموزش و پرورش را پرورش شهروند دانا و اخلاقی بدانیم، نمی‌توانیم پرورش اخلاقی را جدا از جامعه پی گیریم.شهروند خوب در پیوند با نهادهای مدنی و جامعه مدنی شناخته می‌شود. این شهروند چگونه  اخلاقی را باید دارا باشد؟


آیا شهروند خوب شهروندی است که حقوق خود و دیگران را می‌شناسد و در پی گرفتن آن است؟ آیا شهروند خوب شهروندی است که به قراردادهای اجتماعی پایبند است؟


برای پاسخگویی به پرسش‌های  بالا بهتر است مرز اخلاق اجتماعی با قرارداد اجتماعی، حقوق و اخلاق فردی را بشناسیم.


اخلاق اجتماعی از یک‌سو مانند حقوق و از سوی دیگر مانند قرارداد و آداب اجتماعی است. قرارداد به موضوعاتی دارای آن چنان اهمیت قطعی اجتماعی که موضوع‌های مورد بحث حقوق و اخلاق از آن برخوردارند نمی‌پردازد.به نظر می‌رسد که قرارداد عمدتاً برپایه ملاحظه ظواهر سلیقه و آسایش باشد.به این ترتیب اخلاق از سویه‌های خاصی از قرارداد جدا می‌شود؛ در این که مخلوق و متأثر از چیزی مانند قانون تصویب شده دستگاه‌های قانونگذاری اجرایی و قضایی نیست و ضمانت اجرایی آن نیروی فیزیکی یا تهدید به آن نیست، بلکه حداکثر ستایش و نکوهش و چیزهای دیگر است که بیشتر شفاهی پسند یا ناپسندند.حتی برخی نویسندگان گفته‌اند انگیزه‌ها یا ضمانت‌های اجرایی اخلاق صرفاً درونی مانند عاطفه خیرخواهی یا میل به انجام دادن کاری است که به خودی خود درست هستند، بنابراین اخلاق از این جهات با حقوق نیز متفاوت است.


اخلاق دست‌کم از یک نظر امری اجتماعی است و تنها کشف یا قرارداد فرد برای راهنمایی خودش نیست. اخلاق مانند زبان  کشور یا مذهب فرد، پیش از او وجود دارد که فرد در آن داخل شده و کمابیش در آن سهیم می‌شود و پس از فرد نیز به وجودش ادامه خواهد داد.


در فلسفه اخلاق نو دیدگاه، بیشتر این است که اخلاق مجموعه‌ای است که دارای هدف‌های شناخته شده فرهنگی و قواعد حاکم بر به‌دست‌آوردن این هدف‌هاست. این هدف‌ها و قواعد نسبت به  فرد تقریباً بیرونی هستند و به صورت عادت‌ها بر او تحمیل یا تلقین می‌شوند.


این هدف‌ها و قاعده‌ها می‌توانند درونی شوند، یعنی فرد می‌تواند آنها را از آنِ خود و شدن خویش را با آنها تنظیم کند، این فرایند می‌تواند غیرعقلانی باشد. ما می‌توانیم از نوعی هدایت درونی به نسبت غیرعقلانی به نوعی اندیشه عقلانی‌تر منتقل شویم که در آن زندگی مجرب و نوعی خودمختاری به‌دست آورده  از نظر خودمان عامل اخلاقی شویم و حتی به نقطه‌ا‌ی برسیم که بتوانیم قواعد و ارزش‌های جامعه خود را نقادی کنیم.


به اخلاق از دریچه‌های دیگری می‌توان نگریست و شناخت‌های گوناگونی از آن، دست داد. بی‌شک هدف این نوشتار بررسی همه این دیدگاه‌ها نمی‌تواند باشد و نیست، بلکه سخنی کوتاه است تا مرادمان از اخلاق روشن شود.


پرورش اخلاقی


برخی فلاسفه بر این باورند که پیامد انسانی‌شدن و رهاشدن از وحشیگری تنها با آموزش و پرورش امکان‌پذیر است و تأکید دارند که پرورش اخلاقی باید جزو آموزش و پرورش باشد. برخی مانند کانت عالی‌ترین سطح پرورش را پرورش اخلاقی می‌دانند.


مراد از پرورش اخلاقی تنها روش‌ها و فنون آموزشی و پرورشی نیست، بلکه درونمایه آموزش و پرورش نیز می‌باشد که پیوند تنگاتنگی با فلسفه اخلاق دارد. هنگامی‌که از نهاد آموزش و پرورش سخن می‌گوییم نظام اداری و نظام تئوری آن را در نظر داریم. در نظام اداری ساختار های اجرایی  قواعد و مقررات سرمایه‌های انسانی و غیرانسانی و در نظام تئوری پایه‌های اساسی آموزش و پرورش مانند پایه‌های علمی، فلسفی و هدف‌های آموزش و پرورش را در نظر داریم. بنابراین در پرورش اخلاقی همه این اجزا باید اخلاقی باشند و در جهت پرورش شهروند اخلاقی گام بردارند.


روشن است که نهاد آموزش و پرورش تنها نهاد مسئول آموزش و پرورش اخلاقی شهروندان نیست. همه نهادهای مدنی و اجتماعی چون نهاد قدرت (سیاست)، نهاد خانواده، نهاد اقتصاد، نهاد حقوق و نهاد علم  فن و هنر باید اخلاقی باشند و هم جهت در پرورش اخلاقی شهروندان به پیش روند.


اخلاق و آموزش و پرورش


از زمانی‌که سنگ‌بنای آموزش و پرورش نوین بنا نهاده شد، همواره یکی از هدف‌های آن پرورش اخلاقی دانش‌آموزان بوده است. از سال 1345 در پی دگرگونی‌های اقتصادی و اجتماعی که به بروز دگرگونی‌هایی در جامعه شد هدف‌گذاری در آموزش و پرورش پیگیری و قانونی گردید، به‌طوری‌که بر آموزش اجباری ابتدایی بویژه در روستاها، پرورش نیروی انسانی ماهر، پرورش ذوق هنری و تربیت بدنی و پرورش اخلاقی و... تأکید شد.


در کلیات نظام آموزش و پرورش جمهوری‌اسلامی و در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش نیز بر رشد فضایل اخلاقی دانش‌آموزان تأکید شده است.


دربند دو ماده 26 اعلامیه جهانی حقوق‌بشر نیز مقرر شده که «هدف آموزش رشد کامل شخصیت انسانی،  تقویت احترام به حقوق‌بشر و آزادی‌های بنیادین خواهد بود.آموزش باید تفاهم، مدارا و دوستی در میان همه ملت‌ها و گروه‌های نژادی و مذهبی را ترویج کند و به فعالیت‌های ملل (متحد) در راه حفظ صلح یاری رساند.»


همان‌گونه که بیان شد یکی از هدف‌های اساسی آموزش و پرورش، پرورش اخلاقی دانش‌آ‌موزان و تحقق کمالات انسانی است. برای تحقق این هدف، آموزش و پرورش نیازمند محتوی در رویکردها و روش های مناسب است.


درونمایه آموزش و پرورش و اخلاق


برای این‌که درون مایه آموزش و پرورش ما اخلاقی باشد و ما را به هدف‌های اخلاقی آموزش و پرورش برساند ناگزیریم که نظریه‌های اخلاقی گوناگون را بشناسیم و دیدگاه خود را در ارتباط با آنها در سندهای بنیادین آموزش و پرورش و قوانین فرودست، به صورت روشن بیان کنیم.


در این سندها و قوانین باید آشکار کنیم که به کدام دیدگاه اخلاق (تاریخی، هنجاری و تحلیلی) باور داریم؟ باید روشن سازیم که تکالیف اخلاقی ما از کدام منبع‌ها سرچشمه می‌گیرند؟ اگر این منبع‌ها برای همه معتبر نباشد راهکارمان چیست؟ طی کدام فرایند به این دیدگاه اخلاقی رسیده‌ایم؟


برعهده پژوهشگران و کارشناسان آموزش و پرورش است که فهم روشنی از نظریه‌ها و ارزش‌های اخلاقی داشته باشند و آن‌گاه به بررسی نظام آموزش و پرورش کشورمان از دیدگاه نوع و میزان اخلاقیات در نظر گرفته شده در آن، بپردازند و با توجه به دیدگاه اخلاقی صحیح بازسازی زیربنایی در نظام اداری و تئوری آموزش و پرورش طراحی و اجرا کنند.


به نظر نگارنده درونمایه نظام اداری و تئوری آموزش و پرورش برای دستیابی به شهروند اخلاقی باید به نحوی باشد که همه رفتارهای ارادی و آگاهانه دانش‌آموزان را در بر گیرد، عقلانی باشد، هدف آن پرورش انسان آزاد باشد،  انسان‌گرا باشد، با غم و غلامی ناسازگار باشد، دموکراتیک باشد  و در پی ساختن جامعه‌ای با مردمانی نیکخواه، نیک‌جو و عادلانه باشد.


رویکردهای پرورش اخلاقی در مدرسه


مدرسه به‌عنوان نماد آموزش و پرورش شامل نیروی انسانی آموزشی، پرورشی و اداری و برنامه‌های آشکار و پنهان آموزش و پرورشی، باید در پی آن باشد که دانش‌آموزان بیاموزند چه چیزی و کجا ارزش اخلاقی است؟ چه چیزی درست، خوب یا وظیفه است؟ خوب چیست؟ درست چیست؟ و...


برای دستیابی به هدفهای بالا لازم است مدرسه بایدها و نبایدهایی را در پیوند با رویکردهای آموزش و پرورش اخلاقی پی گیرد. در ادامه به برخی از این رویکردها و بایدها و نبایدها اشاره ای گذرا خواهیم داشت.


1ـ بخشی از آنچه به دانش‌آموزان، آموزش داده می‌شود باید فضایل اخلاقی و مناسبات انسان‌دوستانه در نهادهای مدنی و کنش‌های گروهی و رعایت هنجارهای اخلاقی در بهره‌بردن درست از محیط‌زیست و طبیعت باشد.


2ـ دانش‌آموزان، پدرها و مادرهای آنها باید در رویکردهای آموزش و پرورش اخلاقی مدرسه مشارکت داشته باشند.


3ـ رویکردهای آموزشی و پرورشی اخلاق باید گوناگون باشد. مدرسه باید از شیوه‌های گوناگون پرورش اخلاقی مانند برنامه‌های نمایشی، رسانه‌های چند کاره و ابزارهای چند رسانه‌ای،ٰ گفت‌وگو و... بهره گیرد.


4ـ رویکردهای آموزش و پرورش اخلاقی نباید صرفاً مستقیم باشد،.بلکه باید از رویکردهای غیرمستقیم نیز بهره ببرد.


5ـ افزون بر رویکردهای رفتاری اخلاق باید بر جنبه‌های ذهنی اخلاق و ارزش‌ها تأکید شود.


6ـ مدرسه باید دانش‌آموزان را توانمند سازد که استدلال و تحلیل اخلاقی داشته باشند.


7ـ مدرسه در پرورش اخلاقی باید نقش بی‌طرفانه داشته باشد و از طریق بازی‌ها و تمرین‌های کلاسی، ارزش‌ها را تبیین کرده و آشکار سازد.


8ـ برنامه‌های آموزش و پرورش اخلاقی مدرسه باید انعطاف‌پذیر باشد.


9ـ مدرسه باید پیش از ورود دانش‌آموزان به جامعه روحیه کار در نهادهای مدنی را در آنان تقویت کند تا از تجربیات یکدیگر بهره ببرند و درک آنها از اخلاق گسترش یابد و آنها را به سمت اخلاق اجتماعی پیش ببرد.


10ـ در مدرسه باید اخلاق و قواعد اخلاقی در قالب نوع عمل و رفتاری که از معلمان و کادر اداری سر می‌زند، روشنی ویژه‌ای داشته باشد.


11ـ مدرسه در پرورش اخلاقی دانش‌آموزان نباید به تلقین بپردازد .در تلقین حرمت عقلانی فرد پاس داشته نمی‌شود.


12ـ در مدرسه زبان پرورش اخلاقی باید مثبت باشد و از به‌کارگیری زبان منفی  جداً خودداری شود.


13ـ تنبیه بدنی دانش‌آموزان بویژه در حضور دانش‌آموزان دیگر که با هدف بازدارندگی و بهسازی رفتار دانش‌آموز و همکلاسی‌های او انجام می‌گیرد از نظر اخلاقی مجاز نیست، زیرا در تنبیه بدنی، حرمت و کرامت دانش‌آموز شدیداً مخدوش می‌شود و چه‌بسا با لحاظ تئوری رفتارگرایی شخصیت او تا سر حد یک حیوان فروکاسته می‌شود. افزون بر این بهره‌بردن از تنبیه بدنی برای بهسازی رفتار دیگران نیز در وهله نخست استفاده ابزاری از یک انسان برای بهسازی دیگران امری است که به لحاظ اخلاقی محل تأمل است.